تخصص وجود از منظر ملاصدرا و بوعلی
حضرت آیه الله جوادی و آیه الله مصباح و آیه الله فیاضی بحث تخصص را اثباتی ومعرفت شناسانه تلقی می کنند. و بعد از مسئله تشکیک –چه با مبنای وحدت در عین کثرت و چه وحدت محض و چه کثرت محض- تخصص اثباتی معنایی ندارد. علی الاقل در دوقسم دوم و سوم تخصص اثباتی است. چون هر وحدتی بخواهی بعد از تشکیکِ تباینِ وجودات تصور کنی، اثباتی است. با مبنای اصالت الوجودی هم که کثرت به ماهیت بود باز اثباتی و ذهنی است.
بعد به مبنای ملاصدرا می رسیم: ایشان بعد اصالت الوجود بحث تخصص را مقدم بر تشکیک کردند (اقای مصباح این را موید میگرفتند که بحث تخصص، مفهومی است و در تشکیک حیث ثبوتی را بررسی کنیم).
یک
تحلیلی ملاهادی در پاورقی اسفار، جلد یک، صفحه 46 از ملاصدرا ارائه می دهد که در
جلسه گذشته توضیح دادیم:
إن قلت کیف یکون امتیاز الوجودات بالماهیات و لا تقرر للماهیات قبل
الوجودات حتى یکون امتیازها منشأ لامتیاز الوجودات بل الوجودات أیضا لا تقرر لها
على ما هو مذهبکم من أصالة الوجود.
قلنا أولا لا یشترط فی کون الامتیاز بالماهیات سبق الماهیات و لا أصالتها بل کفى حصول الماهیات المتکثرة مقارنا لحصول الوجود و هذا متحقق لکون الماهیة متحققة بالعرض بتحقق الوجود و مجعولة بالعرض بجعل الوجود کما هو مذهبنا و اعتبر بحصول الأضواء المتلونة بألوان الزجاجات القابلة لضوء النیر إذا حدثت الزجاجات مقارنة لحصول الأضواء.
و ثانیا نقول للماهیات سبق بالتجوهر.
و ثالثا نقول للماهیات أکوان سابقة فیجوز أن یکون امتیازها فی نشأة سابقة منشأ لامتیاز الوجودات فی نشأة لاحقة و بالأخرة ینتهی إلى الأعیان الثابتة اللازمة للأسماء و الصفات فی المرتبة الواحدیة اللامجعولة تلک الماهیات و امتیازها بلا مجعولیة الملزوم فینقطع السؤال عن سبب الامتیاز.
بعد اگرعبارات ملاصدرا را ادامه دهیم به بوعلی میرسیم، با اینکه زمان بوعلی اصاله الوجود مطرح نبود. می خواهیم ببینیم با فرض نبودن اصاله الوجود و مطرح نبودن نتایج تشکیک به معنی جمع وحدت و کثرت، تخصص میتواند طرح شود یا خیر؟
عبارات بوعلی ما را به فضای المدخلِ علامه می رساند. که در آنجا ما به ثبوت می رسیم. حال آیا با این فضا تخصص هم می شود ثبوتی باشد؟
و لیعلم أن تخصص کل وجود إما بنفس
حقیقته أو بمرتبة من التقدم
و التأخر و الشدة و الضعف أو بنفس موضوعه أما تخصص
الوجود بنفس حقیقته التامة الواجبیة و بمراتبه فی التقدم و التأخر و الشدة و الضعف
و الغنى و الفقر- فإنما هو تخصص له بشئونه الذاتیة باعتبار نفس حقیقته البسیطة
التی لا جنس لها و لا فصل و
أما تخصصه بموضوعه أعنی الماهیات المتصفة به فی اعتبار العقل فهو لیس باعتبار شئونه فی نفسه
بل باعتبار ما ینبعث عنه من الماهیات المتخالفة الذوات و إن کان الوجود و الماهیة
فی کل ذی ماهیة متحدین فی العین و هذا أمر غریب سیتضح لک سره فیما بعد.
از اینجا ملا صدرا وارد توضیحات عبارات بوعلی از کتاب مباحثات می شود.
قال الشیخ فی المباحثات إن الوجود فی ذوات الماهیات لا یختلف بالنوع بل إن کان اختلاف فبالتأکد و الضعف و إنما تختلف ماهیات الأشیاء التی تنال الوجود بالنوع و ما فیها من الوجود غیر مختلف النوع فإن الإنسان یخالف الفرس بالنوع- لأجل ماهیته لا لوجوده فالتخصص للوجود على الوجه الأول بحسب ذاته بذاته و أما على الوجه الثانی فباعتبار ما معه فی کل مرتبة من النعوت الکلیة قال فی التعلیقات الوجود المستفاد من الغیر کونه متعلقا بالغیر هو مقوم له کما أن الاستغناء عن الغیر مقوم لواجب الوجود بذاته و المقوم للشیء لا یجوز أن یفارقه إذ هو ذاتی له و قال فی موضع آخر منها الوجود إما أن یکون محتاجا إلى الغیر فیکون حاجته إلى الغیر مقومة له و إما أن یکون مستغنیا عنه فیکون ذلک مقوما له و لا یصح أن یوجد الوجود المحتاج غیر محتاج کما أنه لا یصح أن یوجد الوجود المستغنی محتاجا و إلا قوم بغیره و بدل حقیقتهما انتهى.
کلام بوعلی اینجا تمام می شود. و ملاصدرا بیان خودش را می گوید.
أقول إن العاقل اللبیب بقوة الحدس یفهم من کلامه ما نحن بصدد إقامة البرهان علیه حیث یحین حینه من أن جمیع الوجودات الإمکانیة و الإنیات الارتباطیة التعلقیة اعتبارات و شئون للوجود الواجبی و أشعة و ظلال للنور القیومی- لا استقلال لها بحسب الهویة و لا یمکن ملاحظتها ذواتا منفصلة و إنیات مستقلة لأن التابعیة و التعلق بالغیر و الفقر و الحاجة عین حقائقها لا أن لها حقائق على حیالها- عرض لها التعلق بالغیر و الفقر و الحاجة إلیه بل هی فی ذواتها محض الفاقة و التعلق- فلا حقائق لها إلا کونها توابع لحقیقة واحدة فالحقیقة واحدة و لیس غیرها إلا شئونها و فنونها و حیثیاتها و أطوارها و لمعات نورها و ضلال ضوئها و تجلیات ذاتها-
کل ما فی الکون وهم أو خیال |
أو عکوس فی المرایا أو ضلال |
|
در عبارات ملا صدرا چیزهایی که مهم هست، اولا اعتباریات هستند که می فرماید: همه حیثیات امکانی و تعلقی اعتبار هست. و ثانیاً وجودات امکانی مستقل نیستند و ذوات مستقلی ندارند.
آیه الله جوادی قسمت اولی را اخذ کرده و می فرماید: ملاصدرا میگوید وجودات امکانی اعتباری هستند. مثل ماهیات. و فقط ما یک وجود واحد داریم و آن خداوند است. در تخصص هم وجود واحد بسیط فقط مختص به خداوند هست.
و أقمنا نحن بفضل الله و تأییده برهانا نیرا عرشیا على هذا المطلب العالی الشریف- و المحجوب الغالی اللطیف و سنورده فی موضعه کما وعدناه إن شاء الله العزیز
اشکالی قابل طرح در اینجا این است که: وقتی هنوز بحث های علیت و اعتباری و... نیامده، آیا می شود گفت بحث تخصص و ماهیات اعتباری است؟
لذا در عبارات ملاصدرا هم ریشه های اثباتی دیدن تخصص هست. چون بحث های ثبوتی اش را موکول به علیت کرده است. و در عبارات اینجا تعبیر ملاحظه و اعتبار عقل و... هست. مخصوصا اینکه بحث تخصص را قبل تشکیک آورده است. بخاطر همین به آقایان بزرگوار می شود حق داد که بگویند ملاصدرا تخصص را اثباتی دیده است.
و عملنا فیه رسالة على حدة سمیناها بطرح الکونین هذا و قیل تخصص الوجود فی الممکنات إنما کان بإضافته إلى موضوعه- لا أن الإضافة لحقته من خارج فإن الوجود ذا الموضوع عرض و کل عرض فإنه متقوم بوجوده فی موضوعه فوجود کل ماهیة متقوم بإضافته إلى تلک الماهیة لا کما یکون الشیء فی المکان فإن کونه فی نفسه غیر کونه فی المکان و هو لیس بسدید- فإن کون العرض فی نفسه و إن کان نفس کونه فی موضوعه بناء على ما تقرر من أن وجود الأعراض فی أنفسها هو وجودها لموضوعاتها لکن الوجود لیس بالقیاس إلى موضوعه کالأعراض بالقیاس إلى موضوعاتها فإنه لیس هو کون شیء غیر الموضوع- یکون کونه فی نفسه هو کونه للموضوع بل الوجود نفس کون الموضوع لا کون شیء آخر له کما أن النور القائم بالجسم نفس ظهور الجسم لا ظهور شیء للجسم ففرق إذن بین کون الشیء فی المکان و کون الشیء فی الموضوع و هو المفهوم من کلام القائل المذکور.