اندیشه نوشت

تخصص وجود از منظر ملاصدرا و آیت الله جوادی:

ملاصدرا:

مرحوم ملا صدرا در عبارات اسفار تخصص را سه قسم می دانند:

1.       تخصص به ذات وجود که مختص واجب است.

2.       تخصص به شئون وجود است.

3.       تخصص به خارج وجود که همان ماهیت است.

نکته قابل تأمل این است که ایشان بحث تخصص را در ذیل مباحث اصالت الوجود آورده اند به خلاف علامه که آن را بعد از تشکیک مطرح کرده اند.

آیت الله جوادی:

آیت الله جوادی در شرح عبارات اسفار، سه نوع تخصص را بیان کرده و تصریح می کنند که قسم سوم اعتباری است چرا که ماهیت، بالوجود موجود می شود.

اشارات:

آیت الله جوادی در اشارات با توجه به مبنای خودشان در تشکیک مطالبی را مطرح می کنند:

اول

نکته اول فرق بین تشخص و تخصص است:

بحث ما در تخصص است نه تشخص و نسبت اینها عموم و خصوص مطلق است و هر جا تشخص است تمیز در آنجا وجود دارد اما هر جا تخصص است تشخص نیست.

تشخص مختص به وجود است و هرگز به ماهیت استناد پیدا نمی کند. یعنی از تخصص نوع سوم کمک می گیرند که چون ماهیت تشخص پذیر نیست لذا بحث ما در تخصص است. ما تخصص به ماهیت داریم ولی تشخص به ماهیت نداریم.

دوم

بحث تخصص مقدمه ضروری برای تشکیک است. چون شناخت کثرتی که عین ماهیت است لازمه اش شناخت انواع تمیّز است.

سوم

کثرت وجود به سبب ماهیت، بالعرض است و از محل بحث اصیل فلسفی خارج است. بلکه برای رهایی از مغالطه اخذ ما بالعرض مکان ما بالذات است. ایشان در حقیقت اشاره به مبنای آیت الله مصباح دارند چرا که ایشان در بحث تشکیک با کثرت بدیهی کار می کنند در حالی که آیت الله جوادی کثرت را اعتباری می دانند.

چهارم

کثرت در اینجا بر اساس تقسیم بالذات و بالعرض است. که کثرت ذاتی قسم اول و دوم را شامل می شود و این دو نوع از کثرت جامع دارند. و کثرت بالعرض هم برای قسم سوم است.

منظور از ذات در اینجا هویت وجود است نه ماهیت. کثرت بالعرض همان کثرت ماهوی است و کثرت ذاتی که به هویت وجود است دو نوع دارد یکی کثرت طولی است و یکی عرضی.

پنجم

تشخصات فردی یا احکام و عوارض ماهیت است یا احکام و عوارض مرتبه ای وجود است و قسم چهارمی نداریم.

ششم

علامه در تعلیقه بر اسفار می گویند: مراد از تخصص نوع اول حقیقت لابشرط نیست بلکه مراد حقیقت به شرط لا است.

ملاصدرا در تخصص نوع اول می گویند در این قسم، وجود به نفس حقیقت تامه تخصص دارد. علامه در شرح  این بیان می گویند: این تخصص در مورد واجب تعالی است.

حال اگر علامه بگوید که حد واجب این است که حد ندارد «حدّها انّها لا حد لها» این تعبیر موجبه معدوله است و مراد این است که مراتب پایین دست را دیده ایم و در مقایسه با اینها واجب را فاقد این حدود دانسته ایم. که با این بیان تشکیک و کثرت را حفظ کرده ایم.

اما اگر حد را سلب تحصیلی کنیم و بگوییم «لیس للواجب حد» این دیگر با تشکیک سازگار نیست چرا که اینجا وحدت شخصی می شود و مراتب باقی نمی ماند.

چون کلا نفی حد می کنید حد مطلق را سلب کردید دیگر ثانی و غیر در قبال او ندارید.

بعد هم می گویند کلام درست این است که ما با سلب تحصیلی کار کنیم که این کلام ادق است. و با این بیان کثرت و تشکیکی نخواهیم داشت.

آیت الله جوادی می گویند: اگر تشکیک را جمع کنیم آنگاه لابشرط مقسمی داریم که مطلق است حتی من قید اطلاق. این لابشرط مقسمی که ذات باری تعالی است در فضای عرفان است.

حال با این بیان آقای جوادی تخصص نوع دوم هم از دست می رود. چرا که با طرح وجود مطلق من القیود حتی قید اطلاق (اطلاق مقسمی) دیگر جایی برای مراتب وجود باقی نمی ماند که از تخصص آنها بحث کنیم. لذا نوع دوم از تخصص هم اعتباری و ذهنی می شود.

اما در باره ی تخصص اولی باید ببینیم این وجود آیا لابشرط قسمی دیده شده است یا مقسمی؟ که اگر قسمی دیده شده باشد، که مراد بالاترین مرتبه باشد که این مرتبه نیز نمود و ظهوری از وجود باری تعالی است لذا این نوع از تخصص هم اثباتی و اعتباری خواهد بود ولی اگر لابشرط مقسمی باشد آنگاه می توان آنرا ثبوتی معنا کرد.

نکات دیگری هم ایشان بیان می کنند که انشاء الله در جلسه آینده بیان خواهیم کرد.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">