اندیشه نوشت

مفهومی بودن تخصص وجود از دید آیت الله جوادی

بحثمان در تخصص وجود بود که عرض کردیم لازمه مبنای آیت الله جوادی آملی این است که هر سه نوع تخصص را اثباتی و مفهومی معنا کنند:

تخصص نوع سوم: روشن است که ایشان ماهیت را کاملا مفهومی و اثباتی می دانند و جایگاهی در ثبوت برای آن قائل نیستند.

تخصص نوع دوم: لازمه حقیقی و ثبوتی دیدن این نوع، بردن مرتبه و حد در خارج است که ایشان آن را قبول ندارند.

تخصص نوع اول: ایشان می گویند که ما تا زمانی که در فلسفه با مراتب و تشکیک کار کنیم به ثبوت و ذات نمی رسیم و چون در مقابل مرتبه اعلی مراتبی دیده می شود مرتبه اعلی محدود شده و نمی تواند واجب باشد بلکه با صادر اول کار می کنیم نه واجب. حال از آنجا که ما ثبوت را واجب می دانیم بحثمان در اینجا کاملا مفهومی است. و زمانی هم که در عرفان با نفی تشکیک کار کنیم در آنجا هم چون رسیدن به ذات ممکن نیست با مظهر اول و فیض منبسط کار می کنیم. یعنی چون ثبوت، ذات واجب است و رسیدن به آن ذات ممکن نیست بحث ما در عرفان هم اثباتی و مفهومی خواهد بود و ما ثبوتی نداریم.

ایشان در مقاله ای که به قلم خودشان تقریر شده است به بحث عدم راه یافتن فلسفه و عرفان به ذات اشاره می کنند و می فرمایند:

قلمرو ممنوع برهان و عرفان

فلسفه، دارای دو منطقه ٴ ممنوعه است و ورود عرفان نظری نیز به آنها ممکن نیست: ١. ذات حق؛ ٢. امور جزئی. ١. ورود به منطقه ٴ ذات حق ، برای همگان حتی انبیاء و اولیاء محال ذاتی است : و اما الذات الاهیة فحار فیها جمیع الأ نبیاء و الأولیاء . ( شرح فصوص الحکم قیصری ، ج ١، ص ٢٣٦) از این رو است که ذات خدا نه مشهود عارف است و نه معقول حکیم و نه مقصود آنها .

بنابراین هیچ بحثی در چگونگی یافت و شناخت او، در عرفان شهودی، عرفان نظری و فلسفه و ...، قابل طرح نیست . این سخن که هر کسی خدا را به اندازه خودش می شناسد و در تأیید آن می گویند:

آب جیحون را اگر نتوان کشید 

هم ز قدر تشنگی نتوان برید

سخنی اقناعی است و برای آرام کردن تود هٴ مردم و انسان های متوسط مفید است؛ اما این را نه حکیم می پسندد، نه عارف ؛ بلکه در نزد آنها این مثال غیر از ممثل است و خداوند مانند دریا نیست؛ زیرا دریا حقیقت مرکبی است که سطح آن غیر از عمق آن و ساحلش غیر از سطح آن است. از این رو هر کس می تواند به مقداری از آن دست یابد ؛ اما خدای سبحان، حقیقت نامتناهی و بسیطی است که شمال و جنوب، شرق و غرب، طرف و جزء و حقیقت بسیط و نامتناهی خداوند ، نصف و ... ندارد و به تعبیر حضرت امیرمؤمنان اولش عین آخر و ظاهرش عین باطن است : الحمد لله الذی لم یسبق له حال حالاً فیکون أولاً قبل أن یکون آخراً و یکون ظاهراً قبل أن یکون باطناً ... کل ظاهر غیره غیر باطن و کل باطن غیره غیر ظاهر . ( نهج البلاغه ، خطبه ٦٥ ) بنابراین چنین حقیقتی به هیچ وجه تجزیه پذیر نیست تا به مقدار سعه ٴ فهم حکیم یا شهود عارف قابل شناخت حصولی یا شهودی باشد ؛ بلکه یا همه ٴ حقیقت او شناخته می شود یا هیچ و چون حقیقتی است نامتناهی ، شناخت همه اش محال است . پس هیچ شناختی از او نم ی توان داشت. (ر.ک: عین نضاخ، تحریر تمهید ( القواعد)، ج ١، ص ٣٣٤)

آیت الله جوادی چون عرفان نظری را برهانی می دانند و همان گونه که در بحث عرض ذاتی بیان کردند که بحث عرض ذاتی در صفحه نفس پیاده می شود و برهان جایگاهی جز صفحه نفس ندارد و از آنجا که در صفحه نفس هم نمی توان به ذات رسید؛ لذا به ناچار با مخلوق اول کار می کنند و بحث اثباتی و مفهومی خواهد بود. 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">