اندیشه نوشت

علامات حقیقت و مجاز (جمع بندی بحث انسباق)

بحثمان به علامات حقیقت و مجاز به تعریف تبادر رسیدیم. حضرت امام دو نکته را در طرح بحث اضافه کردند :

1.علامات برای معنای حقیقی هستند. و فرق بین استعمال صحیح و غلط را هم میتواند مشخص کند.

2.فقط مربوط به معنای ما وضع له نیست، بلکه مربوط به حقیقت است.

بعد  گفتیم که حضرت امام مانند مرحوم آخوند و آقاضیاء و محقق اصفهانی تبادر را در پوشه وضع درست کردند. و به علاوه حضرت امام تهافت را در عبارات این ها و عبارات مشهور درک کرده اند، و به این نتیجه رسیده اند که تعریف مشترکی از تبادر نیست.  لذا اشکالاتی به مشهور گرفته اند. از جمله اشکالات، انسباق بین چند معنا و به قید «بدون قرینه» و اشتراک لفظی بود.

بحثمان در تعریف تبادر بود. که گفتیم: حضرت  امام(ره) به این نکته توجه داشته اند که باید تعریف تبادر درست شود، و اشکالاتی که مشهور ذیل این تعریف مطرح کرده اند، نشان دهنده این است که تعریف مشترک وجود ندارد.

ایشان برخی نقض ها را به تعریف مشهور وارد کرده اند که از جمله آنها مشترک لفظی است. این اشکال در عبارات آقای سبحانی هم مطرح شده و به همین دلیل تعریف تبادر را تغییر داده و «انسباق» را از ماهیت تبادر خارج کردند. و تبادر را ارتکاز معنی در ذهنِ مجرد از قرینه، معنا می کنند.

در اشکال به ایشان گفتیم: آیا کسانی که اینگونه تعریف کرده اند، به اشتراک لفظی توجه داشتند یا خیر؟ یعنی اگر کسی فقط طرف ایجابی تبادر را در نظر بگیرد و با عدم تبادر کار نکند؛ دیگر نقض اشتراک لفظی به او وارد نیست. به خصوص عبارات آخوند که ظاهر عباراتشان این است که تبادر علامت حقیقیت است. نه اینکه عدم تبادر هم علامت مجاز باشد. 

اشکالات تعریف مشهور از تبادر

علامات حقیقت و مجاز

در جلسات گذشته گفته شد حضرت امام (ره) اولین کسی هستند که به ابهام تعریف تبادر التفات پیدا کرده و سعی در روشن کردن آن تعریف دارند. ایشان دو تعریف از تبادر را ذکر می کنند که پس از ایشان آقای سبحانی، تعریف سومی را ارائه می دهند.

تعریف مشهور: انسباق یک معنا نسبت به معانی دیگر.

حضرت امام: انسباق معنا از لفظ در مقایسه با لفظ همراه قرینه.

آیت الله سبحانی: خطور معنا به ذهن، مجرد از هر قرینه.

تبیین سخن آیت الله جوادی و بررسی کلام بهمن یار از منظر ایشان

بحثمان در تخصص وجود بود. عرض کردیم ملاصدرا سه پله تخصص برای وجود بیان کرده اند: تخصص وجود به نفس حقیقت وجود -که برای واجب است- و تخصص وجود به مرتبه و تخصص وجود به ماهیت را مطرح کردند.

ذیل همین بحث این سوال را مطرح می کنند که با مبنای اصالت الوجود، چگونه وجود با ماهیت تخصص پیدا می کند؟ ایشان در اینجا عبارات بوعلی را مطرح کرده و ادعا می کنند که ایشان تخصص وجود به ماهیت را با فضای اصالت الوجود بیان می کنند. و حتی می توان گفت بوعلی وجود امکانی فقیر را هم تصویر کرده است.

عبارات بوعلی و بهمن یار از منظر ملاصدرا

بحثمان در تخصص بود که عبارات آیت الله جوادی و آیت الله مصباح و آقای فیاضی را خواندیم و وارد عبارات صدرا در اسفار شدیم و مرحوم آخوند هم در اسفار عین عبارات بوعلی را نقل کردند.

صدرا در صدد بیان این مطلب است که بوعلی در تخصص از اصالت الماهیت عبور کرده و وارد فضای اصالت الوجود شده است و حتی بحث تشکیک را هم به همان معنای ادق مطرح کرده اند که اگر نگاه به مرتبه واجب کنیم مرتبه واجب کل هستی را پر کرده است و غیر باقی نمی گذارد.

ایشان عین تعبیرات بوعلی را ابتدا از کتاب «مباحثات» و بعد هم از کتاب «تعلیقات» می آورند: