اندیشه نوشت

جایگاه بحث علامات حقیقت و مجاز از دید محقق اصفهانی

در جلسات گذشته گفتیم حضرت امام (ره) برای بحث علامات حقیقت و مجاز دو مقدمه بیان کرده و با جدا کردن پوشه ها، جایگاه بحث علامات حقیقت و مجاز را روشن کردند. سایر بزرگان این بحث را ذیل تبادر طرح کرده اند به دلیل اینکه تبادر را معلول وضع دیده اند.

مرحوم آخوند تبادر را «انسباق معنا به ذهن به مجرد سماع لفظ و با غض نظر از اراده متکلم و قرینه» معنا کردند و بیانی در مورد علیت یا اقتضای وضع نسبت به تبادر نداشتند اما شاگردان ایشان بحث را به فضای علیت برده اند که از جمله آنها مرحوم محقق اصفهانی (ره) است.

عبارت نهایه الدرایه:

ایشان در نهایه الدرایه این چنین عبارت می آورند:

وضع مقتضی تبادر است نه علت آن

معنى کون التبادر علامة، کونه دلیلا إنّیّا على الوضع‏

معنای اینکه تبادر علامت وضع است به این جهت است که تبادر به شکل برهان انی ما را از معلول به علت منتقل می کند.

؛ حیث إنّه معلول له،

از این جهت که تبادر معلول برای وضع است.

ایشان در ادامه به علیت وضع برای تبادر اشکال کرده و می گویند: وضع برای تبادر تنها اقتضاء دارد و علت تامه نیست؛ چون ما برای رسیدن به تبادر غیر از وضع به چیزهای دیگر مانند علم به وضع هم نیاز داریم.

و هو لا یقتضی الا کون الوضع مقتضیا، و العلم به شرط تأثیره،

منتفی بودن اشکال دور:

بعد در ادامه می گویند اگر شما علیت وضع برای تبادر را ردّ کردید و قائل شدید که وضع تنها مقتضی تبادر است اشکال دور هم منتفی خواهد بود:

فلا مجال لتقریر الدور؛ حیث أنّ صفة الاقتضاء و المعلولیة غیر موقوفة على العلم،

مشهور می گفتند تبادر متوقف و معلول علم به وضع است. ولی ما وقتی می گوییم تبادر مقتضی اصل وضع است، یعنی متوقف و معلول علم نیست. لذا صفت اقتضاء در وضع و صفت معلولیت در تبادر، متوقف بر علم نیست.

اشکالی که مشهور در دور مطرح می کردند به خاطر وجود «علم» بود که ایشان با این بیان که اقتضا و معلولیت متوقف بر علم نیستند میخواهد اشکال دور را رفع نماید.

اشکال به جواب به دور:

کما لا مجال لدفعه بأنه علامة للجاهل عند العالم، فان صفة المعلولیة بالمعنى المذکور ثابتة فی حد ذاتها من غیر نظر إلى العالم و الجاهل.

محقق اصفهانی در ادامه می گویند حال با این بیانی که ما مطرح کردیم جوابی که مشهور برای رفع دور هم مطرح کرده اند درست نیست؛ چون تبادر معلول ذات وضع است و ربطی به صفت علم و جهل ندارد در حالی که مشهور در جواب به اشکال با علم و جهل خواسته اند این مشکل را حل کنند.

لزوم اشکال دور با تقریری دیگر:

ایشان در ادامه دو اشکال را مطرح می کنند:

و فیه- مضافا إلى لزوم الدور، من ناحیة توقف المشروط على شرطه، و الشرط على مشروطه- أن الانتقال إلى المعنى لا یعقل أن یکون معلولا للوضع و من مقتضیاته؛

اشکال اول: با فرض مقتضی دانستن وضع برای تبادر هم اشکال دور پیش می آید؛ چون تبادر متوقف بر ذات وضع است و شما به ذات وضع نمی رسید مگر اینکه علم به وضع داشته باشید و علم به وضع هم با تبادر حاصل می شود در حالی که شما میخواهید با تبادر به موضوع له دست پیدا کنید.

مشهور دور را با توقف علم به وضع بر تبادر و تبادر بر علم به وضع مطرح می کردند اما ایشان حلقه ای دیگر به این دور اضافه می کند و آن «ذات وضع» است که می گویند با اضافه کردن این حلقه باز هم دور لازم می آید.

اشکال عدم تفکیک پوشه ها در بیان مشهور:

ایشان در ادامه اشکالی مبنایی را به کلام مشهور وارد می داند و آن اینکه شما باید پوشه انتقال به معنا را از وضع جدا کنید؛ چون وضع علت یا مقتضی انتقال به معنا نیست بلکه اینها دو پوشه جدا هستند.

أن الانتقال إلى المعنى لا یعقل أن یکون معلولا للوضع و من مقتضیاته؛

در ادامه برای اثبات کلامشان به مبنای خود در وضع اشاره می کنند:

لأن حقیقة الوضع جعل طبیعیّ اللفظ وجودا تنزیلیا لطبیعی المعنى بالقوة، و بالاستعمال یکون وجود اللفظ خارجا وجودا بالذات لنفس طبیعة اللفظ، و وجودا بالعرض لنفس المعنى بالفعل،

در وضع شما بالقوه طبیعت لفظ را وجود تنزیلی برای معنا دانسته اید؛ یعنی این لفظ شأنیت و قوه تنزیل این معنا را دارد و اعتباراً می تواند جایگزین آن شود.

شما در وضع اصل «شأنیت و قوه» را اثبات می کند و در استعمال آن را بالفعل می کنید یعنی در مقام استعمال آن قوه به فعلیت رسیده و می گویید وجود لفظ بالذات خود لفظ است اما ثانیا و بالعرض و اعتباراً وجود معناست.

مرحوم محقق اصفهانی می گوید: حقیقت وضع، جعل شأنیت وجود تنزیلی داشتن لفظ نسبت به معناست و استعمال این شأنیت را به فعلیت تبدیل می کند.

و هذا هو مقتضى الوضع الذی لا یتفاوت العلم و الجهل به؛ حتى أنه لو وجد اللفظ ذهنا کان هذا الوجود الواحد وجودا بالذات للّفظ حقیقة، و وجودا بالعرض لنفس المعنى، سواء علم السامع‏ بأنه وجود تنزیلی له أم لا.

یعنی این وضعی که ما می گوییم مقتضی برای رسیدن به معناست در آن علم و جهل تفاوتی ندارد چون فقط شأنیت و قوه است نه فعلیت.

بعد می فرمایند:

حتی اگر ذهناً هم این لفظ را تصور کنید باز هم بالعرض حاکی از معناست و شأنیت حکایتگری از معنا را بالعرض دارد.

در اینجا به نکته ای اشاره می کنند که حضرت امام (ره) به خوبی آنرا تصویر کردند و آن اینکه حتی اگر شما استعمال هم نداشته باشید باز هم با تبادر کار دارید. ایشان هم در اینجا می گویند حتی اگر شما استعمال هم نداشته باشید و صرفاً لفظ را تصور کنید باز این شأنیت حکایتگری از معنا برای شما خواهد بود.

ایشان در ادامه برای تکمیل عبارتشان بیانی را دارند:

و أما وجود المعنى فی الذهن- کوجوده بعد وجود اللفظ خارجا- فهو یتبع وجود علته لذلک السنخ من الوجود؛ إذ من البدیهی أن وجود المعنى فی الذهن وجود بالذات له، لا وجود بالعرض بتبع وجود اللفظ فی الذهن، بل هذا الوجود معلول للعلم بالملازمة الجعلیة بین اللفظ و المعنى- عند تحقق العلم باللفظ- کما فی جمیع موارد الملازمة، و لیس وجود المعنى ذهنا معلولا لوجود اللفظ ذهنا بشرط العلم بالملازمة؛ إذ الانتقال من أحد المتلازمین إلى الآخر غیر مخصوص بأحدهما فقط. فیلزم أن یکون کل واحد صالحا للعلیة و المعلولیة معا.

خلاصه کلام

مرحوم محقق اصفهانی در بیان جایگاه بحث تبادر به خوبی آنرا به بحث وضع مرتبط دانسته و آنرا از استعمال و انتقال جدا می کنند. یعنی تبادر برای بیان حیث اعتباری و تنزیلی لفظ برای معنا استفاده می شود که این در خود وضع است نه استعمال و انتقال و دلالت.

یعنی در تبادر به این اذعان می کنید که این لفظ شأنیت حکایت گری از این معنا را دارد نه اینکه شما به معنا منتقل شوید و معنا را فی نفسه تصور کنید. به عبارت دیگر شما در تبادر فی نفسه به معنا منتقل نمی شوید بلکه می گویید این وجود لفظی می تواند نازل منزله معنا قرار گیرد.

به این نکته هم در کلام محقق اصفهانی باید توجه کرد که هر چند ظاهر عبارات ایشان فلسفی است اما نکته اصلی در عبارت ایشان تبیین جایگاه تبادر به وضع و تفکیک وضع و استعمال و انتقال است.

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">