اندیشه نوشت

۱۵ مطلب با موضوع «اصول :: علامات حقیقت و مجاز» ثبت شده است

جایگاه بحث علامات حقیقت و مجاز در کلام حضرت امام

بحثمان از طرح جایگاه علامات حقیقت و مجاز در کفایه شروع شد. و بیان کردیم که آیت الله سبحانی و آیت الله فاضل نیز در صدد پاسخ به این سوال هستند.

در مورد مطالب آیت الله سبحانی اشکال کردیم که امام این بیان را برای کل علامات حقیقت و مجاز دارند نه فقط تبادر. بلکه آن را به عنوان دو مقدمه برای کل بحث علامات حقیقت و مجاز ذکر می کنند.  

و به آیت الله فاضل هم اشکال کردیم که ارزش بیان امام، زمانی روشن می شود که شما توجه به مجاز سکاکی و بیان آیت الله بروجردی داشته باشید؛ چون آیت الله بروجردی می گویند با توجه به مجاز سکاکی، جایگاه و ارزش بحث علامات حقیقت و مجاز در «کیفیت اراده» مشخص می شود.

آیت الله سبحانی هم اصل کلام آیت الله بروجردی یعنی «کیفیت اراده» را قبول می کردند اما کیفیت اراده را به ادعا و غیر ادعا معنا می کردند نه به انتقال شدن یا نشدن به معنایی دیگر.

جایگاه بحث علامات حقیقت و مجاز از منظر آقایان مرحوم بروجردی، مرحوم فاضل، آقای سبحانی و حضرت امام خمینی

بحثمان در «علامات حقیقت و مجاز» بود که گفتیم حضرت امام برای این بحث دو مقدمه را ذکر کرده اند، اما شاگردان ایشان (مرحوم فاضل و آیت الله سبحانی) سیر حضرت امام را در این بحث رعایت نکرده اند.

حال در اینجا نظرات مرحوم بروجردی، مرحوم فاضل و آقای سبحانی را بررسی می کنیم و در پایان هم می گوییم امام ناظر به همه اشکالات و بحثها، بحث را طرح کرده اند.

مرحوم بروجردی:

مرحوم آقای بروجردی با توجه به مبنای سکاکی و مسجد شاهی، کلام مشهور در بحث علامات حقیقت و مجاز را نمی پذیرند و می گویند: با مبنای سکاکی تفاوتی بین مجاز و حقیقت در معنای موضوع له نبوده و مجاز همیشه استعمال در موضوع له است بنابر این علامات حقیقت و مجاز به پوشه استعمال مرتبط شده و متفرع بر اصول لفظیه خواهد بود.

ایشان می گویند: مشهور که بحث علامات را مقدم بر اصول لفظیه می کردند با مبنای خودشان در مجاز سازگار است؛ چون تفاوت اصلی مجاز و حقیقت ناشی از وضع بود شما در ابتدا باید با علامات حقیقت و مجاز معنای حقیقی و مجازی را تشخیص می دادید و بعد از آن به سراغ استعمال می رفتید و با استفاده از اصول لفظیه مراد جدی متکلم را کشف می کردید. اما با توجه به مبنای محقق مسجد شاهی که مجاز را استعمال در ما وضع له می دانند دیگر استعمال در غیر ما وضع له نداریم که بخواهیم قبل از استعمال معنای موضوع له را کشف کنیم بلکه همه استعمالات در معنای موضوع له صورت گرفته است. به همین دلیل جایگاه علامات حقیقت و مجاز دیگر وضع نخواهد بود.

رابطه بحث علامات حقیقت و مجاز با اصول لفظیه

بحثمان به امر هفتم کفایه، علامات حقیقت و مجاز رسید. مرحوم آخوند آنرا از متعلقات بحث وضع دانسته لذا آن را در المدخل ذکر می کنند. اولین  اشکالی که بعد از تعریف تبادر مطرح شد، «دور» بود، که آخوند با علم اجمالی و تفصیلی در صدد رفع آن بود.

1.بیان سید مرتضی

بعد از آن کلامی از سید مرتضی مورد نقد قرار گرفته که فرموده اند: ما برای تشخیص حقیقت از مجاز می توانیم به اصالت حقیقت تمسک کنیم.

این کلام سید مرتضی موجب بحثی به نام رابطه بحث «علامات حقیقت و مجاز» با «اصول لفظیه» شده است.

2.بیان مشهور

مشهور به این بیان اشکال می کنند که اصالت حقیقت برای تشخیص مراد جدی متکلم است و علامت حقیقت و مجاز برای پیدا کردن موضوع له است. لذا می گویند بحث علامات حقیقت و مجاز و اصول لفظیه در دو مقام مطرح می شود.

علامات حقیقت و مجاز از منظر مرحوم آخوند

عناوین مطرح شده در این جلسه

۱.جایگاه بحث علامات حقیقت و مجاز ۲.بیان اشکال دور در تبادر و جواب ۳.فروض مختلف تبادر  ۴.بررسی استفاده از «اصالت عدم قرینه» در تبادر ۵.طرح سؤال در مورد جایگاه تبادر

جایگاه بحث

طبق مباحثی که در ملاک مسأله اصولی از دیدگاه مرحوم آخوند بیان کردیم، معلوم گردید ایشان قائلند که مبحث وضع و ما یتعلّق آن به طور مستقیم در طریق استنباط قرار نمی گیرد ولی چون مبنای مباحثی هستند که مستقیم در طریق استنباط واقع می شوند؛ آنها را در المدخل می آوریم.

اما ربط بحث«علامات حقیقت و مجاز» به بحث «وضع» در این است که هدف از آن  پرداختن و روشن کردن نوع ربط و پیوندی است که بین لفظ و معنا وجود دارد.

تبادر

اولین نوع از علامات حقیقت و مجاز، «تبادر» بود که مراد از آن در جلسه گذشته تبیین شد. و اشکال و جوابی هم درباره «دور» طرح گردید که به اختصار اشاره می کنیم.

علامات حقیقت و مجاز از منظر مرحوم آخوند

هفتمین بحثی را که مرحوم آخوند در کفایه طرح کرده اند «علامات حقیقت و مجاز» است هرچند ایشان، عنوانی را برای این بحث انتخاب نکرده اند اما مشهور همان عنوان «علامات حقیقت و مجاز» را برگزیده اند.

محل نزاع در این بحث چگونگی تشخیص معانی حقیقی از مجازی است.

اولین سوالی که در اینجا به ذهن می رسد این است که جایگاه این بحث کجاست؟

در مباحث قبل توضیح دادیم که مرحوم آخوند «وضع» را پوشه ای جدا از «استعمال» و «دلالت» می داند و با مبنایی که در ملاک مسأله اصولی پذیرفته اند هر بحثی را که مربوط به وضع است در المدخل مطرح می کنند.

هر چند بحث علامات حقیقت و مجاز مربوط به معناست اما از آنجا که می خواهد معنای موضوع له را از غیر موضوع له تفکیک کند مرتبط با مقام وضع بوده لذا در المدخل مطرح می شود.

البته بعداً باید طبق مبنای مختار هم این بحث را بررسی کرد که آیا ناظر به مقام وضع است یا می توان آنرا به استعمال هم تسری داد.

آخوند از همان ابتدا بحث «تبادر» را مطرح می کنند که مشهور ترین این علامات است.

ایشان در تبادر، همان تعریف مشهور را ارائه می دهد:

«ما وقتی لفظ را مجرد از همه قرائن در نظر می گیریم و صرف لفظ تصور می شود اولین معنایی که به ذهن ما خطور می کند و تداعی می شود به آن معنا حقیقت می گوییم.»

چون در تبادر فقط لفظ و علقه وضعیه را داریم قطعاً تبادر علامت حقیقت است.

یعنی در تبادر، متکلم، قرینه مقامی و قرینه لفظی را کنار می گذاریم، معنایی که به ذهن انسباق پیدا کرد تبادر است و این تبادر، یکی از علامات حقیقت.

بعد از این بیان ایشان اشکالی را مطرح می کنند:

لازمه تبادر این است که ما معنای حقیقی را بدانیم و اگر معنای حقیقی را ندانیم انسباق معنا پیش نمی آید و اگر هم معنای حقیقی را بدانیم از تبادر بی نیازیم؟