اندیشه نوشت

جایگاه بحث علامات حقیقت و مجاز در کلام حضرت امام

بحثمان از طرح جایگاه علامات حقیقت و مجاز در کفایه شروع شد. و بیان کردیم که آیت الله سبحانی و آیت الله فاضل نیز در صدد پاسخ به این سوال هستند.

در مورد مطالب آیت الله سبحانی اشکال کردیم که امام این بیان را برای کل علامات حقیقت و مجاز دارند نه فقط تبادر. بلکه آن را به عنوان دو مقدمه برای کل بحث علامات حقیقت و مجاز ذکر می کنند.  

و به آیت الله فاضل هم اشکال کردیم که ارزش بیان امام، زمانی روشن می شود که شما توجه به مجاز سکاکی و بیان آیت الله بروجردی داشته باشید؛ چون آیت الله بروجردی می گویند با توجه به مجاز سکاکی، جایگاه و ارزش بحث علامات حقیقت و مجاز در «کیفیت اراده» مشخص می شود.

آیت الله سبحانی هم اصل کلام آیت الله بروجردی یعنی «کیفیت اراده» را قبول می کردند اما کیفیت اراده را به ادعا و غیر ادعا معنا می کردند نه به انتقال شدن یا نشدن به معنایی دیگر.

تخصص وجود از منظر ملاصدرا و آیت الله جوادی:

ملاصدرا:

مرحوم ملا صدرا در عبارات اسفار تخصص را سه قسم می دانند:

1.       تخصص به ذات وجود که مختص واجب است.

2.       تخصص به شئون وجود است.

3.       تخصص به خارج وجود که همان ماهیت است.

نکته قابل تأمل این است که ایشان بحث تخصص را در ذیل مباحث اصالت الوجود آورده اند به خلاف علامه که آن را بعد از تشکیک مطرح کرده اند.

آیت الله جوادی:

آیت الله جوادی در شرح عبارات اسفار، سه نوع تخصص را بیان کرده و تصریح می کنند که قسم سوم اعتباری است چرا که ماهیت، بالوجود موجود می شود.

اشارات:

آیت الله جوادی در اشارات با توجه به مبنای خودشان در تشکیک مطالبی را مطرح می کنند:

جایگاه بحث علامات حقیقت و مجاز از منظر آقایان مرحوم بروجردی، مرحوم فاضل، آقای سبحانی و حضرت امام خمینی

بحثمان در «علامات حقیقت و مجاز» بود که گفتیم حضرت امام برای این بحث دو مقدمه را ذکر کرده اند، اما شاگردان ایشان (مرحوم فاضل و آیت الله سبحانی) سیر حضرت امام را در این بحث رعایت نکرده اند.

حال در اینجا نظرات مرحوم بروجردی، مرحوم فاضل و آقای سبحانی را بررسی می کنیم و در پایان هم می گوییم امام ناظر به همه اشکالات و بحثها، بحث را طرح کرده اند.

مرحوم بروجردی:

مرحوم آقای بروجردی با توجه به مبنای سکاکی و مسجد شاهی، کلام مشهور در بحث علامات حقیقت و مجاز را نمی پذیرند و می گویند: با مبنای سکاکی تفاوتی بین مجاز و حقیقت در معنای موضوع له نبوده و مجاز همیشه استعمال در موضوع له است بنابر این علامات حقیقت و مجاز به پوشه استعمال مرتبط شده و متفرع بر اصول لفظیه خواهد بود.

ایشان می گویند: مشهور که بحث علامات را مقدم بر اصول لفظیه می کردند با مبنای خودشان در مجاز سازگار است؛ چون تفاوت اصلی مجاز و حقیقت ناشی از وضع بود شما در ابتدا باید با علامات حقیقت و مجاز معنای حقیقی و مجازی را تشخیص می دادید و بعد از آن به سراغ استعمال می رفتید و با استفاده از اصول لفظیه مراد جدی متکلم را کشف می کردید. اما با توجه به مبنای محقق مسجد شاهی که مجاز را استعمال در ما وضع له می دانند دیگر استعمال در غیر ما وضع له نداریم که بخواهیم قبل از استعمال معنای موضوع له را کشف کنیم بلکه همه استعمالات در معنای موضوع له صورت گرفته است. به همین دلیل جایگاه علامات حقیقت و مجاز دیگر وضع نخواهد بود.

رابطه بحث علامات حقیقت و مجاز با اصول لفظیه

بحثمان به امر هفتم کفایه، علامات حقیقت و مجاز رسید. مرحوم آخوند آنرا از متعلقات بحث وضع دانسته لذا آن را در المدخل ذکر می کنند. اولین  اشکالی که بعد از تعریف تبادر مطرح شد، «دور» بود، که آخوند با علم اجمالی و تفصیلی در صدد رفع آن بود.

1.بیان سید مرتضی

بعد از آن کلامی از سید مرتضی مورد نقد قرار گرفته که فرموده اند: ما برای تشخیص حقیقت از مجاز می توانیم به اصالت حقیقت تمسک کنیم.

این کلام سید مرتضی موجب بحثی به نام رابطه بحث «علامات حقیقت و مجاز» با «اصول لفظیه» شده است.

2.بیان مشهور

مشهور به این بیان اشکال می کنند که اصالت حقیقت برای تشخیص مراد جدی متکلم است و علامت حقیقت و مجاز برای پیدا کردن موضوع له است. لذا می گویند بحث علامات حقیقت و مجاز و اصول لفظیه در دو مقام مطرح می شود.

جایگاه بحث تخصص وجود از منظر آیت الله مصباح

ایشان بحث تخصص وجود را کاملا اثباتی و ذهنی می دانند و می فرمایند:

1.       تخصص نوع سوم قطعاً اثباتی است چون بعد از اصالت الوجود ما در خارج ماهیت نداریم و هر چه در خارج است وجود است به همین دلیل نمی توان گفت تخصص وجود ثبوتاً به ماهیت است.

2.       تخصص نوع دوم هم از منظر مشهور باید اثباتی معنا شود چون مشهور آقایان از جمله مرحوم علامه طباطبایی در تشکیک مرتبه را از خارج نفی کرد و با نفی مرتبه در خارج نمی توان قائل به تخصص ثبوتی وجود به مرتبه شد. (البته ما در تشکیک مرتبه را پذیرفتیم که اگر بگوییم این بحث می تواند ثبوتی هم معنا شود با تشکیک تفاوتی نخواهد داشت و کلامی جدای از تشکیک نیست)

3.       تخصص نوع اول را می توان ثبوتی معنا کرد اما اگر آنرا ثبوتی معنا کنیم چیزی جز معنای تشکیک نخواهد بود. یعنی همان مطلبی خواهد بود که در تشکیک اثبات شده است.

حال با این بیان باید بگوییم این بحث کاملاً اثباتی و مفهومی است نه ثبوتی؛ یعنی چون تخصص نوع دوم و سوم را نمی توان ثبوتی معنا کرد باید آنها را اثباتی معنا کنیم و تخصص نوع سوم را هم اگر ثبوتی معنا کنیم همان بیان تشکیک خواهد بود لذا آنرا هم باید اثباتی معنا کنیم که کلامی غیر از تشکیک باشد به همین دلیل می گوییم مراد از هر سه نوع تخصص در اینجا کاملا مفهومی و اثباتی است.